نوشته شده توسط : گروه داستان پردازان

داستا ن:استالین              شماره داستان :5942

هراس اداری ، بنیان قدرت سکولار و مشروعیت نیازهای انضباطی اش، مطابق با نظر میخایل باختین ، پس از الگوی هراس کیهانی شکل گرفت که نقش مشابهی را نسبت به قدرت های کلیسایی بازی می کرد .قدرتهایی که خود را به عنوان بیمه و سپری در برابر خطرات ناشی از آینده ی غیر قطعی و ناامنی وجودی عرضه می کنند .با دست کشیدن از حمایت در برابر عدم قطعیت و نا امنی ناشی از بازار آزاد ، قدرت های دولتی دعاوی شان را در مورد فرمانبری سوژه، دوباره بر موضوع امنیت شخصی متمرکز می کنند .

یکی از بیماران ''جهان سرطانی '' الکساندر سولژنیتسن (1) مقام عالی یک حزب محلی است که روزش را با خواندن دقیق سرمقاله ی ''پراودا'' (2) آغاز می کند . در انتظار عمل جراحی است و شانس بقای او در متعادل بودن است - و در عین حال هر روز و تا انتشار بعدی پراودا با یک سر مقاله ی جدید که به اطاق عمومی بیماران تحویل داده می شود ، دلیلی برای نگرانی ندارد. او دقیقا می داند که چه انجام دهد ، چه بگوید و چگونه بگوید و در مورد چه موضوعاتی سگوت را نگاه دارد. در امور با اهمیت و در انتخاب هایی که حقیقتا به حساب می آیند ، آسودگی از قطعیت را احساس می کند . او قادر نیست اشتباه کند .
ممکن است که لحن سرمقاله های پراودا از روزی تا روزی دیگر تغییر کند . حتی نام ها و وظایفی که تا دیروز بر لب ها جاری بودند، ممکن است در طول شب غیر قابل بیان شوند. کردارهای معتبر و موثق روز قبل ، ممکن است امروز اشتباه و نفرت انگیز شده ، در حالی که اعمال غیر قابل تصور دیروز ، امروز اجباری گردند .اما وقتی که تفاوت میان درست و غلط ، اجبار و ممنوعیت مبهم است ، لحظه ای(برای انتخاب) وجود ندارد.اگر تنها گوش دهید و به دنباله روی شنیده ها اکتفا کنید ،شما، قادر به انجام اشتباه نخواهید بود. زیرا ، همانطور که لودویک ویتگنشتاین توضیح داده « فهمیدن » یعنی دانش به چگونه ادامه دادن - شما در برابر کژفهمی تحت الحمایه و در امان هستید ، و امنیت تان در حزب است و استالین ، رهبر آن ( بی شک ،به نام اوست که سر مقاله های پراودا سخن می گویند. ) هر روز به شما می گویند که چه کنید، استالین بار مسوولیت را در ازای تعیین تکلیف آزار دهنده ی فهمیدن برای شما ، از دوشتان بر می دارد. او ، به راستی ،'' دانای کل'' است ، نه فقط همه ی دانستنی ها را می داند بلکه هرچیزی را که نیاز دارید و باید بدانید ،نیز به شما می گوید.و او قدرت مرز کشیدن میان حقیقت و خطا را داراست .

در ''سوگند ''،فیلمی از چیارلی، شخصیت اصلی - «مادر » روس ، عصاره ی همه ی مبارزات سخت وشجاعانه و کار طاقت فرسا- که همیشه عاشق استالین است و معشوق ملت روسیه ی استالین، روزی با استالین دیدار می کند و از او می خواهد که به جنگ پایان دهد .مردم روسیه رنج بسیاری می برند ، او می گوید، آنها از این ایثار ناگوار خسته اند ، چه بسیار زنان که شوهرانشان را ازدست داده اند و چه بسیار کودکان ، که پدرانشان را - باید بر این همه رنج پایانی باشد- ...استالین پاسخ می دهد ، آری ، مادر ، زمان پایان جنگ فرا ر سیده است ... و او به جنگ پایان می دهد.
استالین نه فقط دانای کل ،بل '' قادر مطلق'' است .کافی است بخواهد به جنگ پایان دهد ، می دهد .اگر آنچه آرزو می کنید یا حتی از او طلب می کنید ، انجام نمی دهد ، نه به خاطرفقدان قدرت یا فوت وفن ( به فرمانبری )واداشتن ، بلکه ازاین رو ست که روی هم رفته باید دلایل مهمی برای تعویق یا خودداری از آن عمل وجود داشته باشد.( به یاد آر ! اوست که میان درست وغلط مرز می کشد )شما می توانید مطمئن باشید که هر آنچه ایده ی خوبی است، به وقوع خواهد پیوست.شاید شما در کشف ، فهرست بندی و محاسبه ی همه ی موافقین و مخالفین امر بی عرضه باشید اما استالین شما را از نتایج منطقی وحشتناک جهل تان محافظت می کند. و بنابراین اهمیتی ندارد که در پایان ، معنا و منطق آنچه پیش می آید از شما بگریزد. آنچه برای شما توده ای از رخدادهای ناهماهنگ و پیشامدهای تصادفی و اتفاقی به نظر می آید - واجد منطق ، طراحی ، نقشه و سازگاری است .واین واقعیت که شما نمی توانید با چشمانتان هماهنگی را ببینید ، دلیلی مضاعف است (شاید تنها دلیلی که نیاز دارید ) براینکه چه قدر فراست استالین برای امنیت تان تعیین کننده است و تا چه اندازه به خاطر فرزانگی و اشتیاقش به تقسیم ثمرات با شما ،به او مدیون هستید.
در فاصله ی این دو داستان ،برای کشف راز قدرت استالین بر ذهن و قلب سوژه های ( انسانی ) اش راه طولانی ای وجود دارد. راهی اما نه به اندازه ی کافی دور....
سوال بزرگی که نه تنها پاسخ داده نشده بلکه حتی پرسیده نشده ، این است که چرا نیاز سوژه ها به اطمینان( این بیمه ی ثانوی ) ، این قدر طاقت فرسا ست که آنها را وا می دارد که اذهانشان را به خاطر آن قربانی کنند و قلوبشان را برای مقبول افتادن ایثارشان ، از سپاسگذاری پر کنند؟ برای حصول اطمینان به در خور نیاز ، میل و رویای عالی بودن ، اول باید ( آن نیاز ، میل ،...)'' ناپیدا ''باشد . مفقود یا ربوده شده.

میخاییل باختین ، یکی از بزرگترین فیلسوفان قرن گذشته ، برای حل معمای قدرت زمینی انسان ، با تعریف « هراس کیهانی » آغاز کرد- احساسات انسان ،انسان زیادی انسان ، بوسیله ی شکوه غیر زمینی و غیر انسانی جهان بر انگیخته می شود ،گونه ای ترس که بر قدرت مصنوع بشر مقدم است و آن را به عنوان بنیاد ، ماده المواد و الهام (3) به کار می گیرد. هراس کیهانی در کلام باختین ،وحشتی است:

....در برابر عظمت بی حد و قدرت بی کران، در برابر عرش پرستاره ، حجم مادی کوهها ،دریا و هراس از انقلاب کیهان و فجایع بنیادی .... هراس کیهانی اساسا و لزوما ، رمز آلود نیست ( بل هراس در برابر عظمتی مادی و قدرت توصیف ناشدنی و مادی می باشد )

شالوده ی هراس کیهانی ، مواجهه ی ناموجودیت ِ وجود وحشت زده و رنگ پریده و فانی با عظمت ازلی جهان است؛ ضعف مطلق ، عجز در مقاومت و '' آسیب پذیری'' ناشی از کالبدی نیم بند و نحیف که جلوه ی « عرش پرستا ره » و « حجم مادی کوهها » فاش می سازد و همچنین درک اینکه انسان قدرت به چنگ آوردن ، دریافتن و جذب ذهنی آن نیروی هیبت آور را ، که خودش را در پزرگنمایی علی حده ی جهان آشکار می کند، ندارد.چنین جهانی از هر فهمی که اغراض ناشناخته ای دارد و مر حله بعدی اش غیر قابل پیش بینی است ، اجتناب می کند و اگر طرح یا منطقی پیشا موجود در کردار آن وجود داشته باشد،بی شک از آستانه ی توانایی فهم انسان می گریزد. و چنین، هراس کیهانی وحشت از ناشناخته است : دهشت از '' عدم قطعیت'' .
آسیب پذیری و عدم قطعیت دو کیفیت از وضعیت انسان هستند که بواسطه ی آن دو ، « هراس اداری » قالب ریزی می شود: هراس از قدرت انسان ، از قدرت مصنوع و محفوظ توسط انسان . این « هراس اداری » متعاقب الگوی غیر بشری قدرت که در هراس کیهانی بازتاب می یافت ( یا ، بیشتر ، از آن ناشی می شد ) بر ساخته شده است .
به نظر باختین تمام نظام های مذهبی از هراس کیهانی استفاده می کردند و تصویر خدا به عنوان فرمانروای بزرگ جهان و ساکنانش، بواسطه ی احساس آشنای ترس از آسیب پذیری و لرز از عدم قطعیت غیر قابل نفوذ و جبران ، شکل گرفته است . هر چند باید خاطر نشان کنیم ، با باز شکل گیری( خدا ) در اصول مذهبی ،هراس کیهانی بکر و بدوی اولیه دستخوش یک دگردیسی سرنوشت ساز می شود.


در حالت بکر آن ، هراس که به صورت خود انگیخته زاییده ی یک نیروی ''بی نام ''و ''بی جان'' است، جهان را به وحشت می اندازد ،بی آنکه سختی بگوید. تقاضایی ندارد. دستورالعملی صادر نمی کند. نمی تواند دلواپس آنچه انسانهای آسیب پذیر هراسان مایلند انجام دهند یا از انجامش خودداری کنند ، باشد.راهی برای گفتگو با عرش پرستاره ،کوهها یا دریا وجود ندارد. آنها نخواهند شنید و گوش نخواهند داد، حتی اگر بشنوند ، پاسخ را بی خیال شوید .راهی برای طلب بخشش و رحمت از آنها وجود ندارد.آنها توجهی نخواهند کرد. گذشته از این ، علی رغم نیروی شگرفشان ،حتی اگر توجه می کردند ،نمی توانستند تمنای توبه کاران را اجابت نمایند.مساله فقدان چشم ، گوش ، ذهن و قلب نیست بل فقدان توانایی انتخاب و قوه ی تشخیص و بنابر این فقدان توانایی عمل بر مبنای اراده است ، نا توانی در سرعت بخشیدن یا کند کردن ،متوقف نمودن یا نگه داشتن آنچه به هر صورت روی می دهد . اقدامات آنها نه فقط برای انسان ناتوان بلکه برای خودشان نیز مرموز است . آنها ، مثل خدای کتاب مقدس در ابتدای مکالمه اش با موسی، « آنها، هستند »ـــــ ایست کامل!
« منم آنچه منم» اولین کلماتی بودند که توسط منشا مافوق بشری هراس کیهانی در آن برخورد فراموش نشدنی بر قله ی کوه طور به زبان آورده شدند. به محض جاری شدن این کلمات ، چون کلمه بودند لاجرم گفته شدند ، آن مشاء فوق بشری ،اگرچه از حوزه ی کنترل و درک انسان بیرون ماند، از بی نام بودن دست شست . هیچ چیز در مورد آسیب پذیری و عدم قطعیت انسان بیمناک تغییرنکرد - اما چیزی فوق العاده مهم در مورد منشا هراس کیهانی روی داد .او بر هدایت گری اش نظارت یافت. اکنون می توانست مهربان یا قهار باشد ، پاداش دهد یا مجازات کند.اکنون می توانست چیزی را طلب کند و وابسته به اینکه در خواست هایش اطاعت شده اند یا نه ، سیره اش را تغییر دهد. نه تنها سخن می توانست بگوید بل طرف سخن نیز می توانست باشد، طرفی خوش مشرب یا خشم گین .
و چنین نه فقط ،به طرز عجیبی، آن دگردیسی شگرف کون و مکان به خدا ، همزاد با دگردیسی و بازجعل موجودات وحشت زده به بردگان فرامین یزدان است ، بل با تنفیذ غیر مستقیم قدرت به انسان نیز همراه می باشد .از این پس انسانها باید رام و مطیع و فرمانبدار باشند - اما همچنین می توانند کارهایی انجام دهند تا مطمئن شوند که آن بلایای مهیبی که به هراسشان واداشته ، حداقل به شکل اساسی ، آنها را دچار نخواهد کرد...اکنون می توانند در عوض روزها ی سرشار از تسلیم ، از نعمت شب هایی بدون کابوس بهره مند شوند
« تندر و آذرخش بود ، و ابری تیره بر فراز کوه ....و سرتاسر کوه بسی به لرزه درآمد » «پس تمامی مردمانی که در خیمه ها بودند به رعشه افتادند.» لیک میان آن همه غوغا و هیاهوی دهشتناک و سرگیجه آور ، صدای خدا شنیده می شد: « اینک همانا اگر ندای مرا اجابت کنید و پیمان مرا نگاه دارید ،از میان همه مردمان ، شما قوم برگزیده ی من خواهید بود.» « و مردم همه یک صدا جواب دادند و گفته شد ، آنچه پروردگار از ما خواسته انجام می دهیم » (خروج تورات ، 19: 8 )(4) آشکارا خوشنود از سوگند راسخ فرمانبرداریشان ، خداوند به ایشان وعده داد تا به « سرزمینی که شیر و عسل در آن جاری است »( خروج تورات ، 33 : 3 ) راهنمایی شان کند.
می توان گفت اگر این ، همان طور که باختین اشاره می کند ، به آن معنی باشد که داستان هراس کیهانی به هراس اداری بازچرخ خورده است ، داستان هنوز پایان یافته و راضی کننده نیست .آن ( داستان ) بیان می کند که ازین پس آن قوم، نفس خویش را مطابق شریعت مهار کردند ( به طور واضح و با جزییات دقیق توضیح داده شده است که آنها با امضا کردن چک سفید میثاق تسلیم به آمال خدا ، توان دست یابی به آمال خویش را پیدا کردند )اما علاوه بر آن نشان می دهد که ازین پس خدا نیز- که حالا منشا هراس اداری است- به واسطه ی فرمانبرداری مردمانش مقید و محدود می شود. خدا اراده و بصیرت کسب کرده بود تنها بدین خاطر که ( آن ) را دوباره به آنها واگذار کند. مردم ، همان طور که مصلحت موجودات رام است ، می توانستند خدا را وادارند تا بخشنده باشد . بدین وسیله حق انحصاری داروی ضد آسیب پذیری را به دست آورند و از شر شبح عدم قطعیت خلاص شدند. مشروط بر رعایت قانون می توانستند از شکنجه و آسیب عدم قطعیت در امان باشند.اما بدون آسیب پذیری و عدم قطعیت ، هراسی در کار نخواهد بود و بدون هراس ، قدرتی ...
و چنین علی الحساب، افسانه ی خروج تورات در مورد خواستگاههای قدرت اداری که با نیروی وحشتناک الگوی کیهانی برابری کند ، احتیاج به متمم دارد.و آن این است - کتاب راهنمای کار.کتابی که امضای پیمان کوه طور را با یک قرارداد یک طرفه و تعهدی مورد قبول طرفین را با فسخ یک جانبه ی آن تعویض می کند.



:: بازدید از این مطلب : 1478
|
امتیاز مطلب : 438
|
تعداد امتیازدهندگان : 135
|
مجموع امتیاز : 135
تاریخ انتشار : 15 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : گروه داستان پردازان

در این صفحات داستان های ارسال شده موجود است و شما می توانید از اینجا داستان ها را بخوانید و حق کپی برداری مجاز است همچنین برای نظر دهی شماره های بالای  داستان را استفاده کنید واز شما خواهش می کنیم که به داستانی که پسندید رای بدهید  تا ما را در این راه یاری کنید

راهنمای کپی برداری: داستان را با نگه داشتن کلیک چپ انتخاب کرده وسپس با زدن دکمه های ctrl+cکپی بردارید  چون در این سایت به خاطر امنیت دکمه راست کلیک غیر فعال است

گروه داستان پردازان

 



:: بازدید از این مطلب : 1554
|
امتیاز مطلب : 382
|
تعداد امتیازدهندگان : 123
|
مجموع امتیاز : 123
تاریخ انتشار : 15 فروردين 1389 | نظرات ()